تو خراب من آلوده مشو گویان، دست دادم و خداحافظی کردیم. غم این پیکر فرسوده را هم که داریوش، کشدارتر از همیشه توی گوشم میخواند. هندزفری را برداشتم و در نهایت خونسردی، تصمیم گرفتم که روی نفس کشیدنم تمرکز کنم. از نو زیستن و تظاهر به ترمیم شدن؛ این آن مهارتیست که آدم، ناچار است یاد بگیرد