اعتماد بنفس چهار جور است. یکجورش اعتماد بنفس کسی است که دماغش مثل دماغ من است. جور دومش اعتماد بنفس کسی است که دماغش مثل من است، اما قصد دارد که خیلی زود پول عمل زیبایی‌اش را جور کند. یکجور اعتماد بنفس دیگر هم هست که مخصوص آن هاییست که همین یکی دو سال اخیر بینی شان را عمل کرده‌اند و باورشان شده که دماغ از این بهتر گیر کسی نمی‌آید. جور آخرش هم اعتماد بنفس آن‌هایی ست که حالا دیگر چند سالی از عمل دماغشان گذشته. دائماً این احساس را دارند که یک گوشه‌ای از بینی شان احتیاج به ترمیم دارد. مدام هم پیش خودشان فکر میکنند که این بینی جدید، به آن همه زحمت نمی‌ارزید. آنوقت یک عده میگویند که نمی‌شود مسائل بزرگ را در مثال‌های کوچک خلاصه کرد. دیدید که شد. خیلی هم خوب خلاصه اش کردم