تو چرا برق میزنی؟ بادی اسپلشه.. شاین داره، شاین دار آخه؟! تو خونه اینجوری صداش میکنن چی بگم دست از سرم ورداری؟! اسانس اکلیلی، نع آدمُ یاد آدامس میندازه، تو ورداشتی؟ چی رو؟ آدامسه که تو جیبم بود؟ اوهوم.. احمق اون آدامس نیکوتینه! -واه! دیدم مزه نداره‌ها! بقیه‌ش کو؟ گذاشتم رو میز، چندتا ازش خوردی؟ دوتا -چرا دوتا؟! خب اولیشُ تف کردم فکر کردم خرابه، بعد که دیدی خرابه دوباره رفتی یکی دیگه ورداشتی!؟ خب شاید دومیش خراب نبود! یا شاید دوتا رو با هم ورداشته باشم! گیر دادی‌ها چته! بی‌اجازه دست تو جیب شلوارم نکن! -وقتایی که پاته یا وقتایی که پات نیست؟ اینجوری هم باهام حرف نزن، چی گفتم مگه؟! هیچی لحنشُ دوست نداشتم، تو هر گهی بخوای میتونی بخوری هرجوری بخوای حرف میزنی بعد من اجازه ندارم؟! بحث اجازه داشتن و اجازه دادن نیست هر کسی یه سری تعریف داره یه سری خصوصیت که باهاش میشناسیش به اون فرمش اعتماد میکنی دستکاری کردن فرم، آدم روبروتُ گیج میکنه -اَه ولم کن لعنتی! چرا سر هرچیزی باید انقدر ضدحال بزنی!؟ نمیدونم حال میده لابد، خوشبوئه؟ آره بوی لیموترش میدی، خوبه پس.. نیست که! چی نیست؟ رو میز! بیا خودم بعدا میگردم پیداش میکنم، این چیه؟ چی چیه؟ -گمراهم و میدانم که ستاره باران آن همه اکلیل در شب تاریکِ سینه‌اش نجاتم نخواهد داد.. واسه چی نوت گوشیمُ میخونی!؟ چته بابا هی سرم داد میزنی! داد نزدم دارم میگم انسان باش ادب داشته باش به حریم خصوصیم احترام بذار! سیگار رو ترک کردی بداخلاق شدیا! کی گفته ترک کردم؟ همین الان پیش خودت روشن کردم، پس واسه چی تو جیبت آدامس نیکوتین داری؟ چون بدمزه هاش ارزونتره، هه هه! بیا اینجا.. بیا یه چیزی بهت بگم! -از همونجا بگو خب؟ -داد نزن! بیا اینجا! تو چرا رژ زدی؟ واه! از در که اومدم تو رژ داشتم دیگه! گفتم وقتی میای اینجا رژ نزن، اه چقدر غر زدی امروز! برو بابا! -قهر نکن حالا.. چرا داری میپوشی؟ کجا میری؟ -حوصله گه بازیاتو ندارم! زنگ نمیزنی خبر نمیگیری هروقت هم پیدات میشه یه مرگیت هست! من هم که احمق! بدو بدو مثل بدبخت‌ها میدوئم میام پیشت! لعنت بهت! لعنت به همتون! ما دیگه بچه نیستیم! خودم اونقد بدبختی دارم که واسه مسخره‌بازی‌های یکی دیگه وقت نداشته باشم! هیچی هم ازت نخواستم هیچی هم از این رابطه نمیخوام ولی همینش هم نمیتونی بهم بدی! همون روز که دیدمت ته قلبم میدونستم اشتباه.. چته؟! چرا میخندی عوضی؟! -تا حالا یه لیموترش انقدر جدی باهام حرف نزده بود.. تو واقعا مریضی! -باشه ..بیا اینجا.. گفتم باشه دیگه! بیا.. بیا بغلم انقد حرص نخور