میگه اینجوری قیافۀ مادر‌مرده ها رو نگیر به خودت، کثافت های مثل تو رو باهاس مثل سگ کُشت، سرمُ می‌گیرم بالا، سرشُ می کنه اونور، سرآستینِ سفید کتشُ میندازه پشت کمرش، ته حرفشُ می‌گیره که اگه کمکم نکرده بود، تا حالا آژان ها سرِ گردسوزُ تفی کرده بودن، موهاش جوگندمیه، یعنی گمون میکنم که جوگندمی باشه، یاشار اون موقع ها یه بار بهش گفته بود دکتر! الانِ که اینا به جوگندمی هات پا میدن، زمستونت اگه بزنه، دیگه از این خبرا نیس.. بعدش زده بود زیر خنده، من نخندیده بودم، پرسیدم یاشار؟ جوگندمی چیه؟ بلندتر خندیده بود، گفته بود موهاش