احتمالاً در همین نقطه تمامش میکنم؛ در شل کردن گره کراوات و انداختن کت روی تخت و هر چه از ادامه مانده بود را، خلاصه‌‌اش میکنم در خداحافظیِ کوتاه پنج عصر