همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

02:54

آفتاب، صورت به صورت می گذاشت، ظهرِ جمعه، گونه می بوسید
جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵
پاژ

02:51

امروز فونت روسی، لهستانیِ پاییزم را، خنک کرده بود
سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵
پاژ

02:49

عادت کردم؛ که عادت کنم
سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵
پاژ

02:30

آخرش تو را به کشتن تو می برم، به نسیانِ پادساعتگرد اتفاق
دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵
پاژ

02:27

ختم شدی به کف زدن، برای نمایشنامه ای که روی سن می رفت تا هرگز، تماشاگری نداشته باشد
يكشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵
پاژ

02:22

از سطر امروز مردی می افتد که وقتِ گریختن، پایش به نقطه گیر کرده بود
پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵
پاژ

02:21

از من بعید نیست که در عمدِ این اشتیاق، به سهوِ چشم تو افتاده باشم
چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۵
پاژ

02:08

لورکا به صرفِ گرانادا، ویرجینیا به صرفِ سنگ
پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
پاژ

02:07

من مردمِ آرزوهای ساده بودم، مردمِ کت های راه راه
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
پاژ

02:02

آدم جای تازه که می رود، حرف های کهنه یادش میافتد
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
پاژ