همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

07:05

من از مداد رنگی حرف میزنم، علیا مخدره سرمه می کشد
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:55

آغشته بودم به تو، چونان که بومی به رنگ
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:48

از مسیری که تو رفته ای، تنها پرندگان سیاه برگشته اند
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:32

تمام عمر تنها یک بار یقین کرده بودم، یقین کرده بودم که هرگز، یقین نخواهم کرد
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:30

وزغ ها مگس دوست ندارند، آن ها هنوز، عاشق پروازند
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:25

آمده بود و آمده بودند، رفته بود و رفته بودند، زنی که چونان شب و روز، می ماند و نمی ماند
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:16

مثل زنده ها می مردم، مثل مرده ها می ماندی
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:10

من از جغرافیای گونه ات، به تاریخِ خواب رفته بودم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:08

من گزارش های آماری ام، آمارهای کلافه، شاخص دهک پائین، و برای ستون کنار روزنامه، در خور توجه نیستم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:05

ریشه دوانده ای در من، ای سبز.. ای بلندِ بی آسمان من
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ