همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

08:20

من در‌محضر تباه خود ایستاده ام
جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵
پاژ

08:09

بت بزرگ، ابراهیم بود
دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵
پاژ

08:05

گاهی میان همین تصاویر روشن، میان انبوه تصاویر مخدوش، سرم را روی شانه های تو گذاشته ام، چشم بسته ام و بی آن که آرام بگیرم، در آغوش تصویر دیگری افتاده ام
دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵
پاژ

07:59

یادداشت بعد، تعمدا با تاخیر، منتشر شده بود
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:51

زن تن پوش عاریه تن می کرد، مرد باسِ فیکِ راه راه می پوشید
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:50

ای بلندِ عمود تور، در موسم هراس مرغابی
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:35

پونز یا پونژ، همیشه باید، چیزی فرو می رفت، توی نقشه های سرم
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:29

پهلَوی چشم هایش را، ژاله هم سرنگون نمی کرد
سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:28

هنوز هم میشه با جای ویرگول ها شوخی کرد
سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:06

زن دستمالی شده، به مردی که در ذهن خود ساخته بود، دستمال تعارف می کرد
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
پاژ