همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

10:49

آنگاه دیدم که اساف کف هر دو دستش را بر زانو گذاشت و در گوش نائله گفت زمزم
دوشنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۱
پاژ

10:47

شب روبل می آورد و واس میخرد، عصر تاس می اندازد و آس می آورد
شنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۱
پاژ

10:42

من تفاوت صدای پاشنه ها را بهتر می فهمم و تق تق آن پاشنه ای که به جلجتا می رود را می شناسم
دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱
پاژ

10:20

من به تو تعلق داشتم و این ماضیِ بعید، بسیار می آزارد
جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰
پاژ

10:14

به وجدِ این سیاه‌قلم آغشته نشو، که تو از تخته‌ای که دستت گرفته‌ای نازک‌تری و من؛ از کنته‌ای که دستم گرفته‌ام سیاهترم
يكشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰
پاژ

10:07

بلافاصله تو را می ربایم، بلافاصله تو را می ربایم که آبستنی و صدای دار می دهی
جمعه ۱۷ دی ۱۴۰۰
پاژ

09:41

برای زمستانی که تو با آن می آیی، یک داستان نوشته ام؛ داستان زنی که توی آب ها زندگی می کرد و مردش را، ماهی ها خورده بودند
سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰
پاژ

09:38

گفت منتظر کسی ست، گفتم من هم، گفت مُرده، گفتم من هم
جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰
پاژ

09:36

روی پیراهن ات می نویسم عشق؛ و از تن ات در می آورم
پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰
پاژ

09:29

کمرنگ شدن، اولین قدم از آخرین قدمی ست که برمیداری
دوشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۰
پاژ