همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

09:28

خودم را پرت میکنم از خودم بیرون، رها از رگ هایی که زیاده تنگ اند و چشم هایی که بیهوده سرخ اند
يكشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰
پاژ

09:20

اکنون به پاره های مقوای تنهایی ات نگاه میکنم و در جمعیتِ مشوّشِ یک عکس، نقش عکاس را بازی میکنم
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹
پاژ

09:08

من اما، مصیبت ارتکاب داشتم
سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶
پاژ

09:04

و دیوارها آن دیوارهای سپید، برهنگی را، آهسته در حوالی مرداد، برنزه می کردند
پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶
پاژ

09:02

بوی کتاب کهنۀ کاهی می داد لبخندش
يكشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶
پاژ

08:58

من فکر میکردم ادریس و با بغض می نوشتم درخت
چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
پاژ

08:56

و فراموش نکن که پله برقی ها، چقدر غمگین بودند، و جز تو هیچ کس به آن ها، فرصت شمرده شدن نمی داد
يكشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶
پاژ

08:35

از اینجا رفته اند آقا، و کلاهش را، صاف می کند روی سرش
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶
پاژ

08:34

گیر می کند هنوز، لای چرخ دندۀ ساعت یا پرّه های هواپیما؛ آن پروانه ای، که قدر پیله نمی داند
شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶
پاژ

08:33

شاه بابا مرده جیران، شاه بابا مرده
سه شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶
پاژ