همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

02:00

من مستعدِ دچار شدن به چیزی هستم، که یادم نیست
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
پاژ

01:57

او تمامِ من است و این برای من تمام او هستم؛ کافی نیست
يكشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
پاژ

01:41

آفتاب ریخته بود روی دیوار، نگاه کردی به ساعت، پرسیده بودی چند است؟ گفتم سه استکان مانده به عصر، پُر نکرده گفته بودی؛ سلامتی مردهای آخرِ وقت
دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵
پاژ

01:36

بعد گفت ماگ گنده ای است، بدرد آبجو نمی خورَد، بشکه بوی خاک می داد و ما، به انتزاعی ترین شکل ممکن، آوانگارد بودیم
شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۵
پاژ

01:24

ای ردیفِ سفیدِ صندلی سالن انتظار کلینیک هفت عصر؛ روی شقیقه های تو آن آبی ناتمام را، یک سال تمام دوست داشتم
چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵
پاژ

01:18

حالا که نیستی، از حوصلۀ وقتی که بودی، سر رفته بود
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵
پاژ

01:16

باد تو را ریخت روی حروف، پخش شدی روی شب، روی آبی کم سوی دیوارِ روبرو و صدایت، تا سپیده در من گم بود، تا سپیده در من گم شد
جمعه ۴ تیر ۱۳۹۵
پاژ

01:08

امروز را به ستون تسلیت روزنامه ها، تکیه می کنم
جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

01:06

برای من که در چرخۀ بعدی، فنجان می شدم، کمی چای ریخته بود
جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:59

ما به سمت بی نهایت میل می کردیم، به سمتِ صفر بزرگ
يكشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
پاژ