همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۱۱ مطلب با موضوع «پاژ» ثبت شده است

00:51

گلدسته ها، ته سیگارهای خدایانند
سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:50

مشت زدن بر این دیوار، تنها تو را فرو ریخت
دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:49

ما آمده بودیم که حفره ها را پر کرده باشیم
دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:31

برای من که تمام نهنگ هایم به ساحل زدند، از دریا نگو
پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:26

پرنده می گوید، مرد غمگینی از درخت افتاده، باورش می شود درخت، از پرنده می افتد
دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:21

پروانه ای که می رفت، به صیادی که برمی گشت، لبخند می زند هنوز
شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵
پاژ

00:18

عصرها، خط رنج مورچه ها را پاک میکنم و گمان می کنم که همیشه، به خانه رفتن، از به خانه برگشتن، غمگین تر است
پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
پاژ

00:15

می گفت تنهایی هفت روز است و ما، عصر روز هفتم آمده بودیم
پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
پاژ

00:12

اجازه داد به پرده های اتاقش بگویم آبی. شاعر بودن با عاشق بودن، خیلی خیلی فرق دارد
سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵
پاژ

00:07

من کلمات کلیدی تو ام. کلیدی که پشت در، کلیدی که روی میز، کلیدی که در متن این جمله جا گذاشته ای
جمعه ۲۷ فروردين ۱۳۹۵
پاژ