همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

05:54

ما دیگه خوابمون برده؛ شب بخیر جاناتان
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
مارمالادسن

05:53

صورتت یادم رفته
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

05:52

از من چیزی نمی ماند، کتاب های قطع جیبی حتی
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

05:51

زن؛ سایۀ لرزان پیرمردِ فانوس به دست بود
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

05:50

باید می رفتی، تا دوباره زیر چترم، باران بگیرد
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

05:49

منطق، صرفا مهمترین احساس آدم هاست
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
جماهیر

05:48

کارت اعتباری؟ بیمه؟ تاکسی؟ برف؟.. همین ها؟ همین ها کافی ست تا کسی، کسی را بخاطر آورده باشد؟
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

05:47

کاش موهاتُ سشوار نکشی
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

05:46

لمس او لمس برف بود، در دست می آمد و از دست می رفت
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
برزخ مکروه

05:45

رو سیاهی ات، به ریه های من می مانَد و روسری بی جان مادرم
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵
خط یک به سمت کهریزک