همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

06:24

خب این مشمول مرور زمان میشه، نه مشمول مرور مکان؛ بدتر شدنُ میگم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

06:23

باران آمده بود، تو آمده بودی، مادرم می گریست
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:22

یقین داشتم که این محاصرۀ یک نفره، مرا فاتح این نبرد نخواهد کرد
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

06:21

فریادم کن، سوزن سوزن مثل کاج، شیون شیون مثل گور
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
برزخ مکروه

06:20

کدام یک پیش تر دانسته بود؛ ابلیس یا انسان؟
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
جماهیر

06:19

تو خوب و بدت درهمه؛ مثل نفع و ضرر شراب
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
برزخ مکروه

06:18

من از این دریغ که هر بار هر روز به تو می انجامد؛ بیزارم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
خط یک به سمت کهریزک

06:17

روا نبود، روا باشیم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
برزخ مکروه

06:16

مثل زنده ها می مردم، مثل مرده ها می ماندی
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:15

زیر پلک های من، به خواب رفته بودی، بی تاب کرده بودی، بی خواب کرده بودی
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی