۹۶ مطلب با موضوع «جماهیر» ثبت شده است
دنیا جای یادم نمی رود ها، جای یادم نمی آید هاست
گاه جای خالی چیزها از چیزی که جای خودش را خالی گذاشته، تلخ تر است، این راز کوچکی ست که باید فراموش کرد، سیگارش کرد، کشید و بیرون داد، به سرفه افتاد و دور انداخت
زندگی شباهت خوبی با سیگار دارد، آتش کردن اولش می چسبد و مچاله کردن آخرش، میان این دو هرچه که هست بی حوصلگی ست
چه چیز در دنیا، غم انگیزتر از آن است که دوست داشتن کسی، صرفا به یک احترام ساده بدل شده باشد؟
تسخیر تمامی قلب دیگری ممکن نیست، و این حقیقت هولناکی ست که عاقبت یک روز، قلب تو را از کار خواهد انداخت
یا هیچ چیزی رو قبول نداشته باشید، یا مطلقا به قبول داشتن چیزی فکر نکنید
تو میتونی ایستاده واسم کف بزنی، یا میتونی نشسته بزنی زیر چهارپایه ام، در هر صورت چیزی که عوض نمیشه، ذهنیت من راجع به تماشاگرهاست
ما اشتیاقِ کشف یکدیگریم؛ نفرت چیزهایی که از هم می دانیم
هیچ وقت نذار حقیقت، داستانتُ خراب کنه
کسی که تفاوتِ خیسی پشت پلک و نم زیر پلکُ ندونه؛ هیچ وقت زندگی نکرده