۹۳ مطلب با موضوع «برزخ مکروه» ثبت شده است
احتمالا از اون دسته آدم هایی باشم که برات می میرند و احیانا از اون دسته آدم هایی باشی که مرگ آدم ها رو باور نمی کنند
نیمکت ها آدم را می کشد، این چیزها را یک روز، برای پسرم خواهم گفت
کار من و تو، از دق کردن جمعه ها گذشته
تو بوی آن پیراهنی، که ساعت ها، کنار آتش ایستاده بود
استیصال احتمالا این شکلیه؛ باهام حرف بزن باهام حرف بزن باهام حرف بزن
رنگ از روی پاییز می پرد، وقتی اتفاق تویی
پاییز پوشاندم، بر درختی برهنه
چیزی میان لبخند ما گم است، گمان کرده ای بوسه، گمان می کنم خداحافظ
من از تکرار تو می آیم، از تکرار نام تو در تنهایی
تو چیزی بیش تر از یک عکس گم شده ای، یک سیگار نیمه خاموش یا، یک فولدر پنهانی