همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۶۷ مطلب با موضوع «سیگار، الکل، شیرکاکائو» ثبت شده است

09:17

دور شدن عین مرگه، عین مرگ که دواش توو خودشه؛ دوای مرگ مرگه، دوای دوری هم دور شدن، اون هم نه چون راهیه که میشه انتخابش کرد، چون دقیقا تنها راهیه که وجود داره
پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹
سیگار، الکل، شیرکاکائو

09:14

آدم تا وقتی زنده اس، همۀ هرچیزی که داره واسه از دست دادنه
چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹
سیگار، الکل، شیرکاکائو

09:05

بدیهیه که آخرین آدم ممکنه آخرین برنده هم باشه، اما خب هرجور که نیگاش کنی، در نهایت برنده نیست؛ خصوصا وقتی پای زن ها در میون باشه
پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶
سیگار، الکل، شیرکاکائو

08:02

من از زمستونا میترسم، زیادی یخ داره، خلوت و برف و یقه اسکی داره، نمی دونم چیشُ دوست دارم، آدم دوست داشته هاشُ وسط ترس هاش یادش میره
يكشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:43

کارتونی بود واسم، پوستری حتی؛ از اونا که آدم دبیرستانی که بود می چسبوند درِ کمدش
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:42

بارون خوبه نه؟ -تنها چیز خوبیه که مونده
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:39

قشنگ دلم می‌خواد برم، بگیرم یه هفته بخوابم بعدش، بعد بیدار شم، کامل حالتش حسش یادم رفته باشه
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:38

تهش مرگه که ته غم آدمی مثل منه، بیشتر از این هم نشده هیچ وقت
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:15

آدم باید بتونه خنده های اونی که دوستش داره رو بذاره تو پاکتش، روزی یه نخ ورداره بذاره پشت گوشش، بذاره کنج لبش، بذاره تو جیب جلوی پیرهنش
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:08

من هم خوشحال شدم نمی نویسی، آدمی که نمی نویسه سرش گرم حرف زدن یا شنیدن یا زندگی کردنه، که هر سه تا حالتش یذره بهتر از اون یکی حالته
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو