همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

07:51

زن تن پوش عاریه تن می کرد، مرد باسِ فیکِ راه راه می پوشید
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:50

ای بلندِ عمود تور، در موسم هراس مرغابی
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

07:49

دلم یجوریه، انگار برق ها رفته، یه گوشه اش بخاری نفتی روشنه
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

07:48

زنِ یکشنبه های غم انگیز، دست روی سینه می گذاشت، تعظیم می کرد و نمی دانست یکتایی، تمام هفته نقش اول، تمام عمر نقش آخر آن مرد بود
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
مارمالادسن

07:47

من اسکادران نمی فرستم؛ ردیفِ کشتی و توپ، هنگ هنگ سرباز، بجاش یه پری می فرستم؛ بیهوش روی تخته، سرگردون روی آب، با همون ساحلتُ فتح میکنم، با همون شهرتُ غارت می کنم، این خوبه که بدونیش که اگه دست به قبضه نمیبرم، اگه نزدیک شمع، پرگارم روی نقشه نمی چرخه؛ از هیبت شهر تو نیست، ترس سیاه لشگر تو نیست، دیشب افسونگرم توی چادر بود، زمانم بوی ته میداد، وگرنه یادت مینداختم که اون بار، چیجوری فرمانرواشُ ورداشته بودم، که تو رو چجوری گذاشته بودم جای اون
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
مزامیر ورشو

07:46

آیا فکر می کند که بیهوده رهایش کردیم؟ بله آقا، دقیقا داشتیم به همین فکر میکردیم
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

07:45

تو میتونی بروفن خوبی باشی، اما لطفا سعی نکن، نقش سفالکسینُ برام بازی کنی!
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
خط یک به سمت کهریزک

07:44

تا حالا صدای نبضتُ از زیر بالشت شنیدی؟ میخوام بگم خونه اینجوری ساکت بود اون روز، انگار بعد از ساعت استخر نشسته باشی رو صندلی و بوی کلر پیچیده باشه تو دماغت
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

07:43

کارتونی بود واسم، پوستری حتی؛ از اونا که آدم دبیرستانی که بود می چسبوند درِ کمدش
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

07:42

بارون خوبه نه؟ -تنها چیز خوبیه که مونده
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو