۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است
من حق دارم فکر کنم که هر آدمی حق دارد گاهی برای همه ی آدم ها، دلتنگ باشد
می خندد، می دانم، حتی بدون ساعت
هنوز را همیشه داریم، همیشه را هنوز نداریم
تاریکی مثل فیلم های بدون زیرنویس است، تو را هر طور که می خواهم، تصور می کنم
هوایی تو بودم، تو اما نبودی
سراغت را از من نمی گیرند، از این تلخ تر هم سراغ داری؟
بودم بودی بود، و این آغاز نبودنت بود
ماشه را می کشد، درست زمانی که خیال می کنی؛ فرار می کنی
هی هر صبح پا میشم و هی از خودم می پرسم که واقعا این رنج، تنها چیزیه که از تو برام مونده؟
گر چه خب من هم مثل سرِ قبرم، آدم که پیش من وایسته، چشاش دیگه اون طوری نمی خنده