همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۷۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

06:11

آن قدر سرد بودی که پوستم را از تو دزدیده باشم و بی پناه، پناه برده باشم به آن پلیورِ پارسالی
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:10

من از جغرافیای گونه ات، به تاریخِ خواب رفته بودم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:09

آدم که جوونتره لحن نیگاش هم تندتره، مثل طعم اول آدامس هاش
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو

06:08

من گزارش های آماری ام، آمارهای کلافه، شاخص دهک پائین، و برای ستون کنار روزنامه، در خور توجه نیستم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:07

تاریخ در بضاعت من نیست، تکرار در بضاعت من نیست، آغوش در بضاعت من نیست
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

06:06

در واقع یکی از هزار شعفی که گم کرده بودم، همین دلتنگی هاست، حال و هوای خوبی دارد، مثل خاکریز و قمقه، شهوتِ هلاک میدهد به آدم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

06:05

ریشه دوانده ای در من، ای سبز.. ای بلندِ بی آسمان من
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
پاژ

06:04

مثل تاس های دست گرمی، میان قرعۀ خواب هایش افتادم؛ امّیدوار و بیهوده، و همچنان و هنوز برای جفت بردن دستش، دور خودم چرخ می زنم
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
خط یک به سمت کهریزک

06:03

زندگی همچنان مزخرف است، چون چیز مزخرفی به اسم زندگی وجود دارد
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
صحاری

06:02

گاهی حرفشُ مزمزه نمیکنه آدم، تلخیش هم به دهنش نمیاد، اما خب، اونی که مزمزه میکنه و تلخ میزنه حرفشُ، احتمالا خودشُ خیلی قبل تر از تو کشته
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
سیگار، الکل، شیرکاکائو