همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۷۴ مطلب با موضوع «اکتاو آبی» ثبت شده است

07:41

یه جوری نیگام نکن که انگار من خیست کردم، من جا گذاشتم چترتُ، من یادم رفته سلسله جبالِ خبر صبح رادیو رو، یه جوری نباش که وانمود کنم انگار، یادم نیست، من بودم که تن دادم، من بودم؛ که نمونده بودم
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

07:37

من هنوز هم می تونم وسط اون همه گریه بخندونمت، این گزاره اون قدر ساده ست، که حق داری نتونی مصداقِ دوست داشتن بدونیش
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

07:18

یادمه کوچه پایینی بودم داشتم میرفتم دکّه، سیگار بگیرم، راه برم، زنگ زدم زودتر تکلیفت روشن شه، که قرار بذاریم، که ببینمت؛ که فردام پر شه فقط، بعد دوباره روز بعد، بعد دوباره آدم بعدی، که بگذره فقط، آدم گاهی نمیدونه، که منتظر موندن واسه جواب یه اس‌ام‌اس، چقدر سرنوشتش فرق داره با زنگ زدن
دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

07:14

آه پروانۀ دیر وقت! برای حفره های تور من، بی اندازه کوچکی، بی اندازه زیبایی!
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

07:11

یه جوری نبودی که منِ نبودنی هم دردم گرفت
يكشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:29

حیرت آوره که تسلیم بودن، این همه دلتنگت کنه
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:28

قدِ همین نصفه سیگار، با تو فرصت دارم
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:27

تنها فرقش با بقیه اینه که ندونسته قلب آدمُ میشکنه
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:23

باران آمده بود، تو آمده بودی، مادرم می گریست
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی

06:15

زیر پلک های من، به خواب رفته بودی، بی تاب کرده بودی، بی خواب کرده بودی
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵
اکتاو آبی