همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۶ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

09:46

دستپاچه شدم فکر کردم اکازیونه بعد اومدم دیدم زیر پله اس، بهرحال واسه منی که روی نیمکت میخوابیدم همین هم غنیمت بود
پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰
سیگار، الکل، شیرکاکائو

09:45

مستوریِ ید بیضاء
دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰
سک

09:44

من الان دقیقا مثل اون خودکاری ام که روی طاقچۀ خونۀ مادربزرگت جا گذاشتی، میدونی یه چیزی بوده که نیست یه چیزی که یه زمانی لازمش داشتی، ولی اونقدرهام اهمیت نداره که بخاطرش بخوای برگردی یا حتی بخوای بخاطرش به حافظۀ خودت فشار بیاری
يكشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰
سیگار، الکل، شیرکاکائو

09:43

ای فرو رفته تا استخوان در غم! مرا به سینه ات بفشار، مرا به گونه ات بچسبان و با خود؛ به آغوشِ تاریکی برگردان
شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰
برزخ مکروه

09:42

و البته که وقتی سرانجام پرونده ات را بستم، به این فکر کرده بودم که چگونه مثل سرطان در من پخش شده بودی و من چه بیمارگونه تصور میکردم که وجودم از تو آکنده است و آنچه از حیات در من مانده؛ چیزی ست که از تو در میان یاخته هایم میدود و نشر و پخش می شود و قدرت می گیرد. حالا بعد از درمانی که زیاده به درازا کشید، تن خسته ام و بیماری دیگری دارم و حساب و کتابِ عمرِ مانده میکنم و از تو تنها شرحی مختصر مانده که در کاردکس بیماری هایم نوشته اند و از من، مرضی که به مرضی دیگر منتقل می شود و بیماری که از تختی به تخت دیگر میپرد
جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰
صحاری

09:41

برای زمستانی که تو با آن می آیی، یک داستان نوشته ام؛ داستان زنی که توی آب ها زندگی می کرد و مردش را، ماهی ها خورده بودند
سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰
پاژ