من الان دقیقا مثل اون خودکاری ام که روی طاقچۀ خونۀ مادربزرگت جا گذاشتی، میدونی یه چیزی بوده که نیست یه چیزی که یه زمانی لازمش داشتی، ولی اونقدرهام اهمیت نداره که بخاطرش بخوای برگردی یا حتی بخوای بخاطرش به حافظۀ خودت فشار بیاری