دوست دارم که نگران من هستی. خوشم میآید که اصرار داری دو قدم عقبتر بایستم. این خیلی هم لذتبخش است. اینکه بدانم یک کسی دارد به من اهمیت میدهد خیلی هم چیز قشنگی است. در عین حال اما احتیاج دارم که یک سری چیزها را بفهمی. لازم دارم حالیت بشود که من اساساً اهل مردد شدن نیستم، حتی آن وقتها که فکر میکنی دارم روی لبۀ چیزی لی لی میکنم. من اگر مشکوک به پریدن هم که باشم، صرفاً به قدر یک در آغوش پریدن است که خطر میکنم؛ و نه بیشتر