نمیشود که آدم تحریک نشود. مردی که ادعا میکند که با دیدن قوس و انحنای بدن یک زن و یا برهنگی و خرامیدنش حالی به حالی نمیشود یا حسابی افسرده است یا حسابی اخته. از این دو حال هم خارج نیست. حالا ممکن است بگویند که مقصود از تحریک نشونده ها مردهای نجیب و متشخّص اند. بگذارید خیال همه را راحت کنم؛ یک همچو مردی اصلاً وجود ندارد. حالا فرض محال گیرم اصلاً از این دست مردها هم باشید، بنظرتان اوضاع فرقی میکند؟ خیر! بالاخره تحریک یا دست کم کنجکاو که میشوید. تنها چیزی که این وسط فرق دارد این است که یک مرد متشخص با صرف انرژی بسیار زور میزند که صرفاً به زیباییهای یک زن نگاه کرده باشد یا خودش را صرفاً در معرض اغوای همان که دوستش دارد بگذارد. مرد نجیب اینجور وقتها پیش خودش میگوید آه چقدر این بلا گرفته خوب است! لیکن خوب من یک جای دیگر است. یا به تپیدن قلب مفلوکش نهیب میزند که میدانم سفر پاریس محشر است اما تو چمدانت را برای ونیز بسته بودی! کسی که از بن و بیخ لذّت سفر را تکذیب میکند صرفاً یک جهانگرد حرامزاده است. یک هیچهایکر دیوث است. بنظرم زنها بیشتر از زن باره ها، لازم است که حواسشان به همین جهانگردها باشد