اولاً که دکتر است. یعنی در حال گذراندن دورۀ رزیدنسی است. اهم و مهم نکرده. کنارش علوم اجتماعی هم خوانده. فلسفه را هم که از ف تا هه بلد است. رزمی کار میکند. دو تا زبان میداند-فارسی و ترکی حساب نیست- بر و رویش هم یکجوری هست که نسوان دارالشفا هربار با دیدنش بجای ترنج دستشان را می‌بُرند. یعنی انقدری دلنشین هست که من اگر زن بودم، نه اجازه بده اینطوری بگویم؛ من همین حالا هم که مرد هستم واقعاً فکر میکنم که گزینۀ خوبی برای مقاربت است. منتهی ایرادش این است که خیلی سترون و سرراست و نجیب است. از آن مأخوذ به حیاهای قدری وزّه با چاشنی شوخ‌طبعی های محتاطانه است. نمی‌شود بهش گفت دکتر بیا همجنس بازی کنیم. حدس میزنم که دوست نداشته باشد. یک پرانتز هم اینجا باز کنم. یک جایی چند روز پیش دوباره خواندم که همجنس باز نباید استفاده شود و همجنسگرا درست است و خشونت کلامی ندارد و این‌ها. بعد از کفترباز و دخترباز شاهد آورده. اینطوری باشد پس جانباز هم خشونت کلامی است. اصلاً شما هروقت گفتید قمارگرا من هم میگویم همجنسگرا. باز هیچ بار منفی معنایی در فارسی ندارد. نهایتاً بار مبالغه دارد. از قضا توی سکس مبالغه خیلی هم چیز خوبی است. گیر بیخود ندهید. حالا اگر دایرۀ سرکوب و سانسور یک چرتی را کرده دستورالعملش، دلیل نمی‌شود که در مخالف خوانی بگویید کلمه ایراد دارد. نخیر کلمه‌اش خیلی هم سالم است . ایرادی هم اگر باشد از باز بازی شماست. پرانتز بسته. علاوه بر این‌ها صدای قشنگی هم دارد. آب سر بالا هم که نرود خوب ابوعطا میخواند. دوتار یا سه تار یا یکی از همین‌ آلات موسیقیِ حزن آلودی که تار کم دارند هم خوب می نوازد. حقیقتاً فقط اگر شتر از کوه می‌زایید، کار تمام بود. بلند میگفتم آمنا و به دین او می گرویدم؛ یعنی دینِ تنگ ها. بعد آنوقت متأسفانه و مشخصاً خیلی هم مضطرب است. مدام گوشۀ ناخنش را میجود. یکجوری شده که ناخنش انگار گوشه ندارد. آدم میترسد که اگر محکمتر دست بدهد دوتا از ناخن هایش بیفتد کف پیاده رو. دکتر چندباری خطاب به من گفته عقل نداری راحتی. البته که با تحقیر و مقادیر معتنابهی تأسف میگوید اما از شما چه پنهان، توی دل من قند است که آب می شود. اگر یک دیوانه‌ای به تو بگوید دیوانه حساب نیست. چون دیوانه است و عقلش نمیکشد. اما اگر یک فرهیخته ای مثل این بگوید دیوانه، آدم خیالش راحت است که یک دیوانۀ باکیفیت است. مضاف اینکه همچنان گوشۀ ناخن هایم هم بعد از این همه سال سالم مانده. می‌شود بروم به یکی از نسوان دارالشفا که دکتر نگلکتش کرده دستم را نشان بدهم و بگویم ببین عسلم! درسته دیوونه‌ام اما دستم از دست دکتر هم قشنگتره