اساساً همۀ بدبختی من زیر سر همین فکر کردنهاست. آدم کلا نباید زیاد فکر کند. یاد آدم باید بماند که هیچ کاری از دستش ساخته نیست. توی پاییز نمی تواند جلوی مردن برگها را بگیرد. توی بهار هم هر چقدر که تلاش کند نمیتواند برگها را از جوانه زدن منصرف کند. آدم باید بفهمد که دست و پا زدنش برای بهتر کردن جهان بیفایده است و سگ دو زدن هایش برای بهتر شدن، تنها به این ختم میشود که تنهاتر بشود، کودن تر بنظر برسد و چند دقیقه زودتر از دیگران از لبۀ پرتگاه آویزان شده باشد