ای اید ای اید، او اوود، ای اید، او اوود او اوود، ای اید ای اید ای اید او اوود، صدایی که میشنوید صدای برقراری ارتباط است. از سر صبح مثل سر متّه میرود توی سر من تا خود عصر که صاحب آیفون تازه خریداری شده مثل تیری که از چله رها شده باشد میپرد توی آسانسور. یک بار خیلی اتفاقی آدم آنطرف مکالمه را پایین پله ها دیدم. پر حرارت حرف میزد و با وجد و ولع بسیار نگاهش میکرد. انگار تصمیم داشت که مثل سیاهچاله ای از عشق، همه چیز معشوقه اش را در خودش بکشد. صاحب آیفون یک عطر جدید خریده. عطری که بوی تندی هم دارد. زیبایی عشق به همین چیزهاست، به همین محیط و محاط شدن و به بوی تند بدن. حدس میزنم که ابتدای دلباختگی اش باشد و خوش خوشک ایّامش، دست کم رفت و برگشتِ آی مسیج که اینجور میگوید. علی الحساب تا هنوز کار به تلگرام و دایرکت نکشیده و پشت تلفن به گفتنِ کار دارم عزیزم نرسیده اند؛ تماشا کردنش را دوست دارم