می رود می نشیند روی نیمکت، درخت را نشانم می دهد، کلاغ را نشانم می دهد، می گوید آفتاب اینجاست، سایه آن طرفی ست، بچه ها را نشانم می دهد، تاکسی ها را نشانم میدهد، آدرس ها را از بَر است، جای آفتاب را ساعت کلاس آواز را از بَر است، کمی بعد راه می افتد، حرف نمی زند، نمی نشیند، راه رفتن را هم از بَر است، بی گفتن میشوم برای درخت، یادم می رود حرف هام، سوار می شود، می روم، می رویم، می رود