عشق مثل یک سینی نان خامه ای‌ست، از همین‌ها که توی ویترین قنادی‌هاست، هی به آدم تعارف می‌کنند، آدم هی ناز میکند تعارف میکند و بر نمیدارد، بعد خر می شود و بر میدارد، زیر دهنش مزه میکند و تا می‌خواهد یکی دیگر بردارد، سینی را می کوبند توی صورتش