شناخت من بالقوه ست، یعنی آدمِ بالقوه رو درک میکنم، گیر و بدبختیم آدمِ بالفعله، سر در نمیارم ازش، شکلِ شناخت من، یه اصلِ ساده داره؛ احتمال چیز دیگه ای بودن، و خب شکل صریح آدم ها ناکار میکنه منُ؛ شکلِ مقید و مفتخر و دست نخوردنی شون