به هیس افتادم، مثل شیر گازی که باز مونده باشه، پهن قدم زده باشه اتاقُ، از درز دراور رفته باشه تو، لباس ها رو بو کرده باشه، سرک کشیده باشه از گوشۀ کنار زدۀ پتو، بغل کرده باشه سردِ تنُ، خمیازه کشیده باشه، تکیده داده باشه به دیوارها، صورت چسبونده باشه به شیشه؛ بیرونُ تماشا کرده باشه، سبک قدم زده باشه تا زیر دوش، تا کنار حوله های سفید؛ تا درِ باز شامپو، رفته باشه لای درز دکمه ها؛ دکمه های کنترل، زل زده باشه به اپرای روسی ، هو کشیده باشه و ته سیگارِ کج مونده؛ زمین نخورده باشه ازش، نشسته باشه کف کفپوش، سربِ آگهی روزنامه رو بغل کرده باشه؛ قابِ کج اسب ها رو، پر شده باشه از اتاق، پر شده باشه از خودش، از سفیدِ پشت پرده ها، ترسیده باشه از خودش، برگشته باشه توی لوله ها