تو مثل پروانه 
از خاک باغچه می آیی 
باغچه با تو می آید 
خاک با تو می آید 
همه چیز با تو می آید 
و زمین 
 میان گهوارۀ آغوش ات 
ساعت ها 
-به خواب می رود 
همه چیز 
از تو شکل می گیرد 
شکلِ دلهره ای 
که از ساعتِ دیوار روبرو 
و زمان 
شبیه گریستن 
با تو می ایستد 
با تو می خندد 
با تو دور می شود 
باید 
باید 
باید می رفتی 
پروانه های من 
 هرگز 
به خانه بر نمی گردند