۳۷ مطلب با موضوع «مارمالادسن» ثبت شده است
ما دیگه خوابمون برده؛ شب بخیر جاناتان
هی هر صبح پا میشم و هی از خودم می پرسم که واقعا این رنج، تنها چیزیه که از تو برام مونده؟
ترینیتی دست کشید، قاشق اما خم نشد
از ما نیست، لختی اندیشید و اضافه کرد؛ کسی که با ما نیست
برام کف بزن هیروشیما، برام کف بزن عشق من
عصر، عصرِ تن پوش بود؛ تن پوشِ عطرِ انبۀ کال