همه چیز اتفاق افتاده و اکنون زمان اتفاق نیفتادنِ چیزهاست

۱۳ مطلب با موضوع «جیران» ثبت شده است

01:09

یه چیز قشنگ بگو، جمله؟ نه، کلمه؟ کلمۀ قشنگ که نداریم، داریم، چی مثلا؟ سکسکه، سکسکه قشنگه؟! آره، چرا؟ چون حالتش توو صورتشه، ها؟ یعنی هردفعه که استفاده اش میکنی حس سکسکه دست میده بهت، خب این چیش قشنگه؟ قشنگ تر از این که حالت هرچیز توو صورتش باشه چیه؟ این که صورت هر چیز توو حالتش باشه، نفهمیدم منظورتو؟ ادای حرف زدنتُ در اووردم کسخل، چرا؟ دلم خواست! اصلنم حرفتُ قبول ندارم، الان مثلا خسته، اینم حالتش توو صورتشه، اما قشنگ نیست، خودش که نه وضوحِ اثرش قشنگه، حالا نمیشه به جای این چرت و پرت ها یه چیز قشنگ بگی عزیزم؟ شعر؟ شعر هم خوبه، واسه چی میخوای؟ واسه کپشن اینستا، کدوم عکست؟ همینی که امیر گرفت خودمُ کراپ کردم از توش، بنویس.. صورت هر چیز تو حالتشه.. هاها ها! لایک!
جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵
جیران

00:25

تو نیمرخت از تمام رخت دوست داشتنی تره، اوهوم، اوهوم؟! خوشت اومد قربونت برم؟! نه، پس چی؟ خب این قاعده ایه که در مورد همه چیز صدق می کنه، در مورد من چی؟ تو که آدمِ روبرو نیستی، تو آدمِ کنارش نشستنی، آدمِ سر رو شونش گذاشتن، لایک! دوستش داشتم! دوستت دارم کثافت! این دوست داشتنتُ یادت بمونه بعدها، بعدها؟! یه روزی یه جایی که انکارش کرده باشی، تو همیشه منتظر فاجعه ای عزیزم! تو آدمِ منتظرِ فاجعه نشستنی.. ها هاها، این یکی رو تو یادم بنداز، بعدها؟! اوهوم .. بعدها ..
يكشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵
جیران

00:05

یه قسم بخور، به خدا، نه یه قسمی بخور که درد داشته باشه، به ابالفضل، قسم ابالفضل درد داره؟ فک کن یه کاری باهات بکنن که حرفتُ به دندون بکشی، اَه خر نشو دیگه! یه قسم جدید بخور، به جان چشات، اوه این خیلی خوبه! حالا دردش چیه؟ دردش توو دروغشه، یعنی چی؟ یعنی چرت گفتم درد نداره، خب پس یه قسمی بخور که واقعا درد داشته باشه، که چی بشه آخه؟ یادته گفتی قسمِ راست آدم به دردِ بزرگشه؟ نه، واقعا یادت نیس؟ نه به جان تو
چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۴
جیران